- بی تامل
- بی درنگ
معنی بی تامل - جستجوی لغت در جدول جو
- بی تامل
- بی درنگ بی اندیشه سرسری زبوده از سر دست سخن تا چند گویی از سر دست - همانا هم تو مستی هم سخن مست (نظامی)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی حوصلگی، بی قراری، بی صبری
بدون تامل بی درنگ. بی درنگ، فوراً
بینظیر، بی شریک، نا همتا
محرومیت، ناکامی
بیفایده، بی نفع
برهنه، بدون لباس
بیقراری بیطاقتی
بی مانند، بی همتا، بی شریک
در آن نظر و تامل است (این جممله در جایی بکار میرود که شایان دقت باشد)
بی قراری، بی آرامی
Namelessness
безымянность
Namenlosigkeit
безіменність
bezimienność
anonimato
anonimato
anonimato
anonymat
naamloosheid
การไม่มีชื่อ
ketidakbernamaan
عدم الاسم
अज्ञेयता
חוסר שם
isimsizlik
ukosefu wa jina
অখ্যাতি
بے نامی